Friday, August 12, 2011

طلا ارز بدون مرز (6

به نام خدا

طلا ارز بدون مرز (6)

جمعه 31 تیرماه سال 1390 شمسی (July 21/2011)

از اوایل سال 2004 میلادی تا اواسط 2007 یک سری مقالات تحقیقی و تحلیلی در پنج بخش را تقدیم جامعه فارسی زبان داخل کشور نمودم که در رسانه های فارسی زبان خارج و بعضا در داخل به چاپ رسید. اینک افتخار دارم که شماره 6 آن را تقدیم نمایم. مطالب ذیل حاصل مطالعات و جمع بندی نظرات اهل بازارهای ارز جهان و فلزات گرانبها و برخی مسئولان بازارهای سرمایه غرب است و به تحلیل و پیش بینی قیمت طلا و ارزهای جهانی شامل چگونگی برابری احتمال این ارزها به ریال ایران است.

اما برای آنکه بتوانیم تصویر صحیح تری از آینده فلزات گرانبها و ارزهای جهانی را ترسیم کنیم، بهتر است به گذشته و پیشینه این تحقیق برگردیم و به خاطر آوریم که تاریخچه رفتار طلا و ارزهای بین المللی چگونه و به چه صورت بوده است و در واقع از کجا آمده است تا امروز بتوان به سادگی دریافت که به کجا خواهد رفت. لذا اجازه دهید خلاصه ای از گذشته طلا و فراز و نشیب های آنرا که به شدت متاثر از سیاستهای دولتی اوراق امریکایی و ارزش دلار آمریکا که در واقع مهم ترین ارز بین المللی جهان تلقی می شد، را بازگو کنم تا در مرحله پیش بینی رفتار قیمت فلزات گرانبهای (طلا و نقره) و نرخ ارزها عهده در برابر آن ؟؟؟؟ از تجربه گذشتگان بهره بگیریم و دریابیم چه شده است که صعودی قیمت طلا از واقعه یازدهم سپتامبر به بعد شگفت انگیز بوده است و در چند سال آینده و تا هنگامی ارزهای جهانی به ارزش ذاتی خود برنگردند ادامه خواهد داشت.

در سال 1996 که کسر بودجه آمریکا رو به کاهش و بهبود گذاشت و نرخ بالاتر در بهره و به تبع آن دلار آمریکایی پر قدرت شد و تا سال 2001 با بهتر شدن کسر بودجه آمریکایی ها، طلا نیز سیری نزولی داشت، اما از یازدهم سپتامبر 2011 سیر و روند کاهش ؟؟؟؟ طلا کاملا عوض شد و سیر صعودی را در پیش گرفت که علت اساسی آن بدهکار شدن تدریجی و بیشتر آمریکایی ها و افزایش "کسر بودجه" و نرخ های پایی بهره بود که منجر به کاهش ارزش دلار آمریکا و افزایش قیمت طلا در بازارهای جهانی بوده است. البته مسئله تقاضای فزاینده با یک میلیارد ؟؟؟؟ هنوز نگرانی های فزاینده از بدهیهای آمریکا که موجب تضعیف دلار به عنوان ارزی بین المللی در میان سایر کشورها نیز وجود دارد که خود موجب افزایش ذخیره طلای بانکهای مرکزی جهان شده بود.

گرچه به نظر می رسد که قدرت اقتصادی آمریکا و ارزش دلار آن در حال افول روزافزون است و به نظر می رسد که بسیاری از کشورهای جهان در تبادلات و معاملات خود به دلار تکیه کمتری می کنند، اما جایگزین کردن یکباره آن با هر سیستم پرداخت پولی دیگری، لطمات بزرگی به طلبکاران آمریکا نیز خواهد زد و این است که سیر نزولی آن به آهستگی پیش رفته است.

علت اصلی، وجود بدهی ها بوده، امروز آمریکایی ها را باید به سال 1913 که بانک فدرال آن تاسیس شد نسبت داد. منظور از تاسیس بانک فدرال کنترل و نظارت بر نظام پولی آمریکا بود و اجرای سیاست پولی کشور را در جهت کنترل حجم پول و تورم بر عهده داشت. اما سیاست بانک بر نظام اعتباری به جای معاملات نقدی پایه ریزی شده بود واز آنروز به بعد ملتی ثروتمند و صنعتی به وسیله یک سیستم اعتباری اداره شد.

از سال 1913 تا 1971 یعنی به مدت 58 سال، بانک فدرال آمریکا به پشتوانه ذخایر طلای خود پول بیشتری چاپ می نمود و قدرت خرید دلار به تدریج رو به کاهش گذارد. اما در سال 1971، فرانسوی ها فاش ساختند که ذخایر طلای آمریکا به مراتب کمتر از دلارهای چاپ شده آن است. برگرداندن دلارهای آمریکایی شروع شد. آقای ریچارد نیکسون که رئیس جمهور وقت بود با صلاحدید اقتصادانان آن زمان، تصمیمی بسیار پر اهمیتی را اتخاذ کرد که نقطه عطفی در اقتصاد آمریکا و سیاستهای پولی و مالی جهان بود.

او در اکتبر 1971 (اوایل دهه 1350 شمسی) اعلام نمود که دولت آمریکا طلا را از پشتوانه دلار خود برداشته است و قانون "استاندارد طلا" را که تا آن زمان به عنوان پشتوانه اکثر پولهای جهان محسوب می شد، جایگاه خود را از دست داد. از آن زمان تاکنون دلار آمریکا بدون پشتوانه به حیات خود ادامه داده است و به تدریج از اعتبار آن که رابطه مستقیمی با میزان بدهیهایش دارد در سطح بین المللی کاهش یافته و قدرت خرید خود را بتدریج از دست داده است.

این بسیار طبیعی است که عدم وجود استاندارد طلا که هر کشوری باید به میزان ذخایر طلای خود پول چاپ کند در اختیار سیستم اقتصادی قرارداد، موجب می گردد که استاندارد بدهی شکل بگیرد، بدین معنی که هر کشوری که بدهکارتر باشد و هزینه هایش از کنترل خارج شود، ارزش پول رایج آن کاهش خواهد یافت و طبیعتا طلا که پس از جنگ دوم جهانی، عمدتا با اندوخته ارزی جهانی یعنی دلار، ارزیابی می شود در قبال این ارز بدهکار، افزایش قیمت پیدا نموده و خواهد کرد، تا زمانیکه بدهیهای آمریکا کاهش نیابد و کسر بودجه آن رو به کاهش نگذارد، ارزش دلار رو به کاهش خواهد گذارد و قیمت طلا روندی افزایشی را خواهد داشت.

در چند سال اخیر کشورهای دیگر و بالاخص کشورهای طلبکار از آمریکا مثل چین و ژاپن و کره ... دریافته اند که وضعیت ارزش دلار بدون پشتوانه آمریکایی مطلوب نیست و بتدریج در حال سبک کردن بار دلاری اندوخته های خود به طرق مختلف هستند. آنها بخاطر طلب های خودشان هم که شده مایل نیستند ارزش دلار سقوط ناگهانی کند. زمانیکه بیش از 70% صادرات جهان با دلار آمریکا انجام می گیرد، حفظ ارزش این پول بدون پشتوانه که یک کشور بسیار بدهکار آنرا چاپ می کند دارای عمری محدود است.

پولهای کاغذی همیشه و در طول تاریخ به دلایلی مشابه منتهی به فاجعه های اقتصادی شده اند. گذشته نشان می دهد که هر دولتی که شروع به چاپ اسکناس بدون پشتوانه می کند، دیر یا زود ارزش پولش رو به نقصان می گذارد و به تدریج به تاریخ می پیوندد. ارزش پول برزیل در سالهای 1994-1992 به نزدیک صفر تنزل یافت، مکزیک در سالهای 1995-1994 بیش از 50% ارزش پولش را و روسیه نیز در 1998 بیش از 70% ارزش پول خود را از دست داد، لذا در شرایط عدم اطمینان جهانی از شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و وضعیت اسفناک دلار و حتی یورو، بسیار طبیعی است که ارزش طلا در ماههای آینده رو به افزایش بیشتری می گذارد و گرچه با اخبار جهانی نوسان می کند، اما در بلندمدت افزایش ارزش بیشتر خواهد داشت.

شهروندان کشورهای چین و هند در چند سال گذشته به طور بی سابقه ای سرمایه گذاریهای خود را به سمت طلا و نقره سوق داده اند. در شرایط فعلی پرواضح است که دولتها می توانند در صورت لزوم به هر میزان که بخواهند پول چاپ کنند، اما طلا نمی شود چاپ نمود و فعلا جایگزین دیگری در قبال ارزهای جهان ندارد که آن را "ارز بدون مرز" نامیده اند.

البته لازم به ذکر است که قیمت طلا در بازارهای بین المللی و توسط بانکهای معظم جهانی از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا و سیاستهای دیگر کنترل می شود، اما فاکتورها و عوامل موجود اقتصاد کلان و اجتماعی و سیاسی و جغرافیایی و فزونی تقاضا در عرضه در قبال این کنترل تفاوت می کنند و تا هنگامیکه ثبات اقتصادی و نظام پولی جهان ایجاد نشود و تعریف دیگری از ارز بین المللی رایج صورت نگیرد، طلا و نقره در حال نوسان و صعود خواهند بود.

نکته ای را که نمی باید از نظر دور داشت آن است که آمریکایی ها تا زمانی می توانند پول چاپ کنند که دلار "اندوخته ارزی جهانی" محسوب می شود و اگر روزی قرار باشد کالاهای صادراتی با ارزی غیر از دلار آمریکا معامله شوند، آنوقت است که دلار را در بسیار محافل برای معاملات صادراتی نمی پذیرند و سقوط ارزش آن کاملا محتمل است.

بر اساس شواهد متعدد بسیاری از کشورهای جهان دیگر ارز مورد معامله به دلار نمی پذیرند. گفته می شود که کشورهای حوزه خلیج فارس با همراهی چین، روسیه، ژاپن و فرانسه طرحی را آماده نموده اند که از آن پس معاملات نقدی خود را به جای دلار با یک سبد ارزی شامل ین ژاپن، یوان چین، یورو و طلا و یک پول مشترک کشورهای غربی خلیج فارس انجام دهند. این خبر گرچه بعدا تکذیب شد، اما تعداد اینگونه تصمیم گیریها در محافل بزرگ اقتصاد جهانی و در میان دولتها بسیار زیاد است.

در فوریه سال جاری 2011، صندوق بین المللی پول گزارشی را ارائه داد که در آن از امکان تغییر دلار به عنوان ذخیره ارزی جهان در دست بررسی است. البته صندوق بین المللی پول به سبد ارزی خود است (SDR) که در سال 1969 ایجاد شد که قابل تبدیل به هر ارز جهانی بود. پول صندوق بین المللی به یک سبد از ارزهای جهان با توجه به اعتبارشان گفته می شود.

چینی ها که بیش از همه دلار در اختیار دارند در چند سال اخیر با تعجیل زیاد در حال سبک کردن بار دلاری خود هستند و در تمام دنیا دست به خرید دارایی زده که با دلار پرداخت می کنند، شرکتهای گاز آمریکایی، الکتریسته برزیل، خودرو سوئدی و بسیاری دیگر از این دست خریدها را انجام می دهد که دلارهای خود را در واقع تبدیل به دارایی دیگری نماید.

اقتصاددانان غرب می گویند که دلار آمریکا نقش بهترین و معتبرترین ارز جهان را پس از پایان جنگ دوم جهانی بر عهده گرفت، اما به انتهای راه رسیده است و امروز دارای سیستم پولی بیماری است که به سادگی علاج نمی شود. بهر حال سقوط سنگین ارزش دلار برای بازارهای جهانی بسیار زیان آور است و بسیاری از اهل نظر افزایش قیمت نقره و طلا را ناشی از امکان این سقوط می دانند. نقره از سال 2001 تاکنون 500% افزایش قیمت یافته و طلا حدود 370% افزایش ارزش یافته است که بسیاری معتقدند که این نشانه سقوط دلار در ماههای آتی است.

دولتهای خارجی، سرمایه گذاران حقوقی بزرگ و شرکتهای چند ملیتی کلان اطلاع دارند که دلار آمریکا با خطر بسیار جدی روبروست و از این جهت تماما به سوی خرید طلا روی آورده اند، زیرا تجربه گذشته نشان داده است که وقتی کشوری بحران ارزی دارد، طلا پناهگاه امنی است، بالاخص که این بار بحث بر سر "ارز اندوخته جهانی" است.

تحقیقات و نظرات اقتصادی در بخشهای حرفه ای و آکادمیک در مجموع همه بر افزایش قیمت طلا اصرار دارند و معتقدند که این الزاما قیمت طلا نیست که در حال بالا رفتن است، بلکه ارزهای کاغذی جهان هستند که در حال رنگ باختن می باشند که به معنی ادامه بحران ارزی و بدهی جهانی و افزایش بیشتر و بیشتر قیمت طلاست.

بحث افزایش فزاینده تقاضا برای طلا در سراسر جهان توسط سرمایه گذاران شرکتهای بزرگ، دولتهای مرکزی و کمبود عرضه طلا از یک طرف و شرایط اقتصادی آمریکا و اروپا مطمئنا بازارهای پولی و سرمایه گذاران را به سمت خرید طلا و نقره که پناهگاه امن سرمایه گذاران در گذشته بوده است، خواهد کشاند.

بحران های جدی مالی در آمریکا و اروپا در جریان است که هر کدام از آنها عاملی برای کاهش ارزش ارزهای اروپایی و آمریکایی در مقابل طلاست. اروپایی ها به شدت نگران سرایت بحران بدهی کشورهای عضو خود هستند و نگران آن می باشند که مشکلات یونان به ایتالیا و اسپانیا نیز سرایت کند. در آمریکا رئیس بانک فدرال موکدا گفته است که چنانچه لازم باشد برای بار سوم در اقتصاد کشور نقدینگی تزریق خواهد کرد که این به معنی دقیق تر شدن ارزش دلار و افزایش قیمت طلا خواهد بود. هم چنین بحث و جنجال دولت آقای اولاما رئیس جمهور آمریکا، کنگره آمریکا بر سر اجازه افزایش سقف بدهیهای آمریکا که امروز حدود 3/14 تریلیون دلار عنوان می شود نیز تاکنون به جایی نرسیده است. رئیس جمهور آمریکا و وزیر خزانه داری و رئیس بانک مرکزی او می گویند که چنانچه اجازه افزایش سقف بدهیها تا دوم آگست سالجاری به آنها داده نشود، احتمال عدم پرداخت بهره بدهیهای دولتی در سررسید مذکور وجود دارد که از نظر تکنیکی برای دلار و اقتصاد آمریکا فاجعه بار خواهد بود. دو شرکت رتبه بندی Soopoor , Moody اعلام نموده اند که در صورت مخالفت کنگره با افزایش سقف بدهیها و نکول احتمالی بازپرداخت های آگست Aug، توان بازپرداخت بدهیهای دولت آمریکا که اکنون “AAA” است را مورد ارزیابی و احتمالا کاهش رتبه قرار خواهند داد.

در شرایط کنونی بسیار منطقی و مشهور است که طلا در این سناریوها حرف آخر را خواهد زد و در مقابل افزایش بدهیهای کشورهای اروپایی، آمریکا و ژاپن به طور مستمر افزایش قیمت خواهند داشت.

در دهسال گذشته ین ژاپن و یورو و دلار کانادا 70% قدرت خرید خود را از دست داده و پوند انکلستان و دلار آمریکا نیز به میزان 80% از قدرت خریدشان کاسته شده است و این روند تا زمانیکه نظم نوینی برای سیستمهای پولی و مالی جهان ایجاد شود، ادامه خواهد یافت که ایجاد این نظم نوین هم نیاز به زمانی نسبتا طولانی خواهد داشت.

چارت

اگر رئیس جمهور آمریکا بتواند مجلس را قانع کند که سقف بدهی را افزایش دهند، این عمل در واقع به تضعیف بیشتر دلار می انجامد و تقاضا برای خرید طلا را افزایش می دهد. افزایش سقف بدهی ها یه معنی چاپ بیشتر دلار و رقیق کردن ارزش آن است که به افزایش قیمت طلا می انجامد.

در میان ارزهای جهان در حال حاضر، فرانک سوئیس به خاطر داشتن سیستم پولی با پشتوانه ارزی معتبر است. ارزهای کشورهای استرالیا و کانادا و نیوزلند در مجموع مشکلات ناشی از بدهی ندارند، اما بی تاثیر از وضعیت نابه سامان اقتصادی جهان نیستند. اما ارزهای آمریکایی و اروپایی نیز شرایط مطلوبی را ندارند و نرخ آنها در مقابل طلا نیز کاهش پیدا خواهند نمود.

ریال ایران نیز در شرایط تورمی امروز کشور به تدریج رنگ بیشتری می بازد، اما یک مسئله مهم که نباید از نظر دور داشت آن است که اگر قرار باشد یارانه ها برداشته شود، دولت در نهایت می باید یارانه دلار را هم (حمایت از ریال) بردارد که آنگاه ارزهای خارجی نسبت به ریال ایران افزایبش بیشتری خواهند داشت. اما چنانچه مسئله تحریم حل شده و تورم تحت کنترل بیشتری قرار گرفته و طرح هدف مندی یارانه ها با کندی بیشتر و در شرایط کند اقتصادی انجام شود، شاید بتوان از سقوط بیشتر ارزش ریال ایران در قبال ارزهای معتبر جهانی کاست.

با تشکر

سخنی با سرمایه گذاران و همکاران سبد گردان

به نام خدا

سخنی با سرمایه گذاران و همکاران سبد گردان و مدیران محترم صندوقهای مشترک

همه مدیران سبدهای سرمایه گذاری آگاه هستند که اساس و فلسفه وجودی سبد سرمایه گذاری کاهش ریسک از طریق تنوع بخشیدن به انواع دارایی های درون سبد است. در بازارهای پیشرفته جهان ایجاد سبد سرمایه گذاری چهار مرحله دارد که بطور خلاصه عبارت از طراحی خط مشی سرمایه گذاری با توجه به شناخت اهداف و انتظارات و میزان ریسک پذیری سرمایه گذار، ارزیابی شرایط کلان اقتصادی و سیاسی در میان مدت، ایجاد سبد و نظارت مستمر بر آن و تعدیل و ارزیابی ادواری عملکرد سبد می باشند.

تحقیقات متعدد انجام شده نشان داده اند که مهمترین مرحله ایجاد سبد سرمایه گذاری، همان قدم اول است که طراحی خط مشی سرمایه گذاری است و تمرکز بر شرایط عمومی و خصوصی سرمایه گذار دارد. صرف نظر از آنکه سبد سرمایه گذاری یک صندوق مشترک و مشاع بوده و یا برای یک شخصی حقیقی و یا حقوقی ایجاد شده باشد. تبیین و تعریف خطی مشی مبتنی بر شناخت مشتری در ابتدای راه یک ضرورت مسلم است.

گرچه هدف هر سرمایه گذاری در مجموع ایجاد سود و کسب درآمد بیشتر است، اما سرمایه گذاران از جهات بسیاری با یکدیگر متفاوت هستند و بالطبع اهداف و نیازهای آنان با یکدیگر فرق داشته که بستگی به سن، وضعیت مالی و میزان تحمل ریسک آنان و سایر مسائل دارد، لذا سبدهای سرمایه گذاری می باید با توجه به اینگونه تفاوتها خصوصیتی طراحی متفاوتی داشته باشند.

بطور معمول هر چه سن سرمایه گذاران بیشتر می شود تحمل ریسک آنان کاهش پیدا می کند. در سن بیست و پنج سالگی تمرکز سرمایه گذار به جمع آوری و ایجاد ثروت و پس انداز است و سرمایه گذاری که دارای سنی بالا می باشد بیشتر تمایل به حفظ اصل سرمایه دارد و طبیعتا ریسک گریزتر است. لذا نمی توان دارایی این دو سرمایه گذار را در یک سبد سرمایه جای داد، زیرا تا آن هنگام که بازارهای سرمایه در حالت رونق می باشند مشکلی وجود ندارد، اما چنانچه نوسانات قیمتها افزایش یافته و یا و بطور مقطعی بازار رکودی شود، میزان صدمه مالی به سرمایه گذار و کاهش محبوبیت مدیران سبد جبران ناپذیر خواهد بود.

وقتی از سرمایه گذار سوال می شود که هدفش از سرمایه گذاری چیست، معمولا می گوید که هدف کسب منفعت و سود زیاد است. اما بسیاری از آنان سطح انتظارشان از بازار که عمدتا مبتنی بر سالهای گذشته است غیر واقعی و بالاست که گذشته دلیل تکرار آینده نیست. در مرحله طراحی سرمایه گذاری، مشتری سطح انتظارات خود را خواسته یا نا خواسته با میزان ریسک قابل قبولش می سنجد و در بلندمدت به سازمان و مدیر سبد خود وفادار بوده و با نوسانات احتمالی دچار سستی نشده و تصمیمات نامعقول نمی گیرد.

مدیران سبد گردانی در اولین حرکت ایجاد سبد سرمایه گذاری، پرسشنامه ای را که به منظور شناخت نیازها و اهداف و محدودیت ها و ریسک پذیری سرمایه گذار تهیه شده مورد استفاده قرار می دهند و طی یک نشست دوستانه، به مشتری کمک می کنند که این پرسشنامه را با اتفاق یکدیگر کامل کنند. این عمل تحت عنوان “Know your client” "شناخت مشتری" موسوم است که هدف اصلی آن عقلانی کردن رابطه ریسک پذیری مشتری با بازده مورد انتظار او است و به مدیر سبد کمک می کند تا وجوه سرمایه گذار را به نحو مناسب تری به دارایی ها و اوراق بهادار متنوع تخصیص دهد و در واقع برای هر مشتری لباس مناسب تن او را می دوزد و با در نظر گرفتن ریسک پذیری مشتری سبدی را ایجاد می نماید که در شرایط سخت و رکودی، مشتری را دچار یاس و نگرانی نمی کند.

سبد گردانان حرفه ای معتقدند شناخت سرمایه گذار برای مدیر سبد یک ضرورت است. مدیر می باید بداند که میزان آشنایی سرمایه گذار با بازار چقدر است. چه عکس العملی در قبال یک بازده منفی نشان می دهد و میزان تاثیر بازده منفی در زندگی مالی او به چه میزان خواهد بود، لذا این پرسشنامه را در فایل مشتری نگهداری می کند و حداقل سالی یکبار آن را با مشتری مرور می نماید تا چنانچه تغییراتی در وضعیت مالی مشتری و یا ریسک پذیری او اتفاق افتاده باشد آن را تعدیل کند. هم چنین اگر مدیر سبد به هر دلیلی به کار خود ادامه ندهد، مدیر جدید با مرور فایل مشتری وضعیت او را می شناسد.

از طرف دیگر وجود خط مشی و یا نقشه راه (Policy Statement) برای سرمایه گذار موجب می شود تا عملکرد سبدگردان قابل ارزیابی باشد و ملاک ارزیابی صرفا بر میزان بازده سبد استوار نباشد که ریسک هر سبدی متناسب با بازده آن است و در صورت ایجاد نوسان، سبدهای پرریسک تر صدمات بیشتری می ببینند، لذا ارزیابی سبدها و صندوقهای مشترک بهتر است بر ریسک و بازده استوار باشد و تنها ملاک اندازه گیری عملکرد بازده آن سبد نباشد.

گرچه برخی از شرکتها و سازمانهای فعال در بازار کم و بیش از روشهای شناخت مشتری در سبدهای خصوصی و غیر مشاع استفاده می کنند، اما فرایند کامل تر شناخت مشتری و ثبت اولیه وضعیت مالی و ریسکی و اهداف او موجب می شود تا در شرایط رکودی، سرمایه گذاران، بسرعت از بازار خارج نشوند و صف های فروش بدون خریدار، شاخص ها را دچار سقوط نکنند.

در پایان پیشنهاد می گردد که در جریان رتبه بندی عملکرد صندوقهای مشترک علاوه بر اعلام بازده، ریسک سبد نیز در ستونی درج شود تا سرمایه گذاران با توجه به ریسک و بازده مناسب خود دست به سرمایه گذاری در صندوقهای مزبور بزنند.

با احترام

دکتر محمود گنابادی – مدیر سبدگردانی بازارهای آمریکای شمالی

نگاهی سازنده تربه احتمال نوسان در شاخص های بورس طی ماههای آینده

در چند ماهه گذشته اکثر صاحبنظران و اهل قلم بازار سرمایه نظرات ارزشمند خویش را در خصوص وضعیت بازار سرمایه کشور و آینده آن مطرح نموده که در یک جمع بندی کلی شاید بتوان حاصل این نظرات را مثبت تلقی کرد. اما از دریچه ای دیگر می باید اذعان نمود که گرچه بازارهای سرمایه ما جوان و پرقدرت و جذاب هستند، اما دارای تجربه و پختگی سنواتی لازم و کافی نیستند و چنانچه روند رشد آنان با مسائل پیش بینی نشده ای روبرو شود، شاید نتوانند عکس العمل های حرفه ای لازم را در مقابل نوساناتی دوره ای کوتاه و یا بلند مدت نشان دهند. آیا بازارهای سرمایه ما دارای ابزار لازم برای مقابله با روندهای نزولی و رکودی هستند تا در قبال اتفاقات احتمالی که می تواند از هر ناحیه خرد و کلان سیستمی اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سطح ایران و جهان اتفاق بیفتد، و دچار ریزش نشده و به مدیران سبدها، کارگزاران و سرمایه گذاران صدمات جبران ناپذیری نزند.

انشاا... که امسال نیز بازار به مثابه سال قبل خوب عمل خواهد کرد و سرمایه گذاران تازه ای را در سطح داخل و خارج کشور به خود جذب نماید، اما اگر خدای ناکرده پدیده های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی این بازارها را نا آرام کند، آیا آمادگی لازم برای حفظ ارزش صندوقهای مشترک سرمایه گذاری و کاهش زیان سرمایه گذاران تدبیر شده است. به این عقیده می توان راهکارهای موجود را از هم اکنون ارزیابی نمود تا در صورت بروز نوسانات و افت و خیزهای مقطعی بازار، عکس العمل بازار سرمایه ما حرفه ای باشد و جامعه نوپای سرمایه گذار در بورسهای کشور دچار دلزدگی نشود و جریان وجوه نقد به سمت درآمدهای کاذب و واسطه گری و خرید ارز و سکه هدایت نشود. همچنین مدیران سرمایه گذار و سبدگردانهای متخصص را نیز از این آزمایش بسیار حساس و پر اهمیت روسفید وسرافراز بیرون آورد.

گرچه بازارهای بورس ایران طی سالیان گذشته مرتبا در حال اصلاح ساختار بوده اند و رشد چشمگیری داشته اند، اما چنین بازار سرمایه جوانی، از مکانیزم لازم جهت مقابله با بحران های مقطعی و دوره ای کم بهره مانده است. مطمئنا اهل نظر و بازار سرمایه می دانند که راهبردهایی را می توان از هم اکنون در نظر گرفت و مورد آزمایش قرار داد. ابزارهایی که هم اکنون در بازار بورس وجود دارند، با اندکی تغییرات تکنیکی و ساختاری قابلیت آنرا خواهند داشت تا در مقابل شرایط رکودی که در هر بازار سرمایه ای در جهان گهگاهی اتفاق می افتد، تعادل نسبی خود را حفظ نمایند.

استفاده از روشهایی پوشش دهی ریسک یا ایمن سازی "Hedging" چندان کار پیچیده ای نبوده و نیست، بالاخص که سازمان بورس و دست اندرکاران بازار سرمایه بسترهای مناسبی را برای اجرای این عملیات پایه گذاری نموده اند. اوراق آتی بورس تهران هنوز چندان فعال نیست و با تعداد معدودی سهم نقش اساسی خود را هنوز نتوانسته است ایفا کند و در تعادل بازارهای پر نوسان در شرایط فعلی کاری از دستش ساخته نخواهد بود، زیرا تعداد محصولات آن بسیار معدود و محدود است. آیا راهی وجود ندارد که تعداد شرکتهای واجد شرایط برای ورود به بازارهای آتی افزایش یابند. برای آنکه کلام را خلاصه نمایم به ذکر چند راه حل کلی که هر یک می توانند به بازارهای بورس کشور عمق بیشتری بدهند، به شرح ذیل اشاره می شود:

1- ترغیب و تسهیل ورود شرکتهای عام به جرگه بازارهای آتی در بورس تهران

2- اجازه ورود صندوق های مشترک سرمایه گذاری به بازارهای آتی با اندکی تغییرات ساختاری

3- ایجاد صندوقهای مشترک "شبه شاخص" برای بازارهای آتی که می تواند حجم معاملات را بالا برده و نقدینگی ایجاد کند و جامعه سرمایه گذار کشور و بازار سرمایه را از خسارت های کلان احتمالی نجات دهد.

4- صدور مجوز برای صندوقهای سرمایه گذاری به خرید درصد مشخصی از اوراق بهادار طلا (Gold Trust) و یا طلای فیزیکی از طریق بازارهای آتی و ذیصلاح به منظور کاهش ریسک سیستمی و غیر سیستمی.

5- اوراق صکوک نیز چنانچه در بازار مورد معامله قرار می گیرند و معاملات آتی آنها دچار مشکلات شرعی و فقهی نیست به لحاظ مشاع بودنشان می توانند نقش خوبی در بازارهای مشتقه داشته باشند.

6- استفاده از مرحله اول اوراق اختیار معامله Options نیز یکی دیگر از ابزار بسیار لازم برای بازار سرمایه کشور است که تاثیرات سوء نوسان را می توانند کنترل کند. پیچیدگی این اوراق نیازمند همکاری متخصصان حرفه ای و آکادمیک در طراحی و اجرا است.

این آماده سازی در جهت پیشگیری از شرایط نوسانی، به مدیران سرمایه گذاری در ماههای آینده کمک خواهد نمود که فشار فروش ناشی از ترس نابجای سرمایه گذاران در صورت بروز نوسانهای شدید را کاهش داده و سرمایه گذار دچار یاس نشده و راهکارهای خوبی برای کاهش ریسک خود را پیش روی داشته باشد. البته پر واضح است که به منظور اجرای هر کدام از این پروژه ها، مقدماتی نه چندان سخت لازم است تا ابعاد مختلفه عملیات به سرعت ارزیابی و به آزمایش گذارده شود.

خلاصه کلام که، ایکاش می توانستیم بدون پیش فرض و پیش بینی وضعیت بازارهای بورس در ماههای آینده، برای شرایط رکودی هم استراتژی های مناسبی که بازار نوپای سرمایه ایران را در مقابل نوسانات عمده بیمه نسبی نماید تدارک ببینیم و از خواص اوراق مشتقه و اوراقی که شرایط لازم و کافی را برای حفظ تعادل این بازارها داشته باشند، استفاده موثرتر و بهینه ای ببریم.

دکتر محمود گنابادی

FCSI , CIM , FMA , AMP

تاریخ : 7/4/1390

mahmoudgonabadi@gmail.com